مردی در پنجره گیر کرده
درسهای یک اسباب کشی جان کاه – ۴
نشسته بودم روی لبهی پنجره و داشتم با روزنامه شیشهها را پاک میکردم. خانهی جدیدم سه طبقه با زمین فاصله دارد و جای من هم چندان مطمئن نبود و تعادل نداشتم. با خودم حساب میکردم اگر بیفتم، پیش از اینکه … ادامه …